- قَالَ ( علیه السلام ) :کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ .در فتنه ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.(حکمت شماره 1 نهج البلاغه)
موضوع: "بدون موضوع"
الهی پشت دیوار گناهانم بنویس
شاید مرا دیگر نشناسی
شاید مرا به یاد نیاوری
اما من تو را خوب می شناسم
ما همسایه ی شما بودیم
و شما همسایه ی ما
و همه مان همسایه ی خدا
فرقی نمیکند شب چگونه گذشت، هر صبح زندگی متولد میشود
صبح بزرگترین پاداش برای کسانیست ک روز قبل زنده مانده اند
صبح مثل معجزه میماند، آغاز یک زندگیست که به پایان رسیده بود
فقط خدا فقط خدا
کوچ بدون بازگشت نزدیک است
محفوظ ماندن زن
بوی گندم مال من
صاحب آدینه های عاشقان کی می رسد؟
آفتاب عالم آرای جهان کی می رسد؟
تا به کی در انتظار خسرو خوبان بگریم
مژده اذن الهی، زآسمان کی می رسد؟
شعله های اشتیاق اندر دلم پر می کشد
رونق افزای بهارستان جان کی می رسد؟
دیده گلگون هستی، تشنه دیدار اوست
آن نکو روی تبار عرشیان کی می رسد؟
یکی از پرسش های اساسی در مورد «عصر ظهور»، چگونگی تعلیم و تربیت مهدوی و امکان اصلاح اخلاقی و تغییر و تحولات روحی و معنوی در انسان ها و دوری آنان از معصیت، فسادگری، جنایت و بیداد است؛ یعنی، آیا انسان ها واقعاً خوب و صالح می شوند و در چه ابعادی امکان الگوبرداری از آن وجود دارد؟
تریبت کودکان
میتوان کودکان را به رشد و تکامل انسانی، اخلاقی، اجتماعی، علمی رساند تا در دورههای بعدی زندگی، با اراده و عزمی استوار، و با روح آرام و روان سالم، و با واقعیتنگری و اخلاقی اسلامی، موفق و پیروز بوده بر مشکلات ایام بلوغ و حوادث پسازآن غلبه کنند
تربیت فرزندان
رسول خدا(ص) فرمودند:«علموا اولادکم الصلوه اذا بلغوا سبعاو اضربوهم علیها اذا بلغوا عشرا» فرزندانتان که به سن 7 سالگی رسیدند به آنها نماز بیاموزید و اگر 10 ساله شدند و نماز نمیخوانند آنها را بزنید
وای از اون روزی که آدمها قبل از اینکه بزرگ بشن، بزرگشون کنن
غرق گناهم/بده پناهم/در سوز و آهم/ای تکیه گاهم
از همه جا من/درمانده گشتم/اما تو دادی/دوباره راهم
نفسم را کن ذبیح صحرای منایت/ یا حجة بن العسکری جانم فدایت
نهم ربیع عید ولایت/تابد به عالم نور هدایت
یا حجة بن العسکری جانم فدایت
شناخت خدایی را که می پرستید در جانهای خود جای دهید
حق همسایگان
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشی: لیس حسن الجوار کف الأذی و لکن حسن الجوار صبرک علی الأذی
امام صادق (علیه السلام) نیز در سخنی فرموده است: بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگی خوب با مردم . اگر به دستور مکتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب می کند و افراد در گرفتاریها و مشکلات و نیازهای متقابل، با بهره گیری از این تکیه گاه، می توانند از قوت روح برخوردار باشند.
حقوق همسایگان
حضرت امیر (علیه السلام)، پس از آنکه از دست شقی ترین افراد کوردل و کج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایای ارزشمندی خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشی از آنها هم به حقوق همسایه مربوط می شود؛
الله الله فی جیرانکم، فانها وصیة نبیکم، ما زال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم؛
این سفارش علی (علیه السلام) در واپسین لحظات عمر است که فرمود:
خدای را، خدای را، درباره همسایگانتان، که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود، تا حدی که گمان کردیم آنها را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
برای من و شما که حال عبادت……
• دیدن امام زمان •
? آیتــ الله قرهے :
من این ڪد را به شما بدهم ڪہ
هرڪس که بخواهد به آقا نزدیڪ شود اولین راهش “ڪنترل چشم ” استـ .
چشمِ گناه بین
امام زمان بین نمی شود …?
چہ ڪسی می گوید
آقا را نمیشه دید؟؟؟
?? پس
چشمتـ را ڪنترل ڪن.
?وقتے گِدآۍِ فاطمہ بودن بَرآۍِ مآست
اِحساس مےڪُنَم ڪہ دو عآلَم گِدآۍِ مآست
تَنهآ وَسیلِہاے ڪہنَخَش هَم شِفآعَت اَست
چآدُر نَمآز مآدرِ
❤️ ارباب حسین(ع) مآست
یا فاطمةالزهرا(س)?
بیقـرار ڪـربلا?
اگر تخلف نمی شد
امروز ما و جامعه بشری، همچنان در دوران نیازهای ابتدایی بشری قرار داریم، در دنیا گرسنگی هست، تبعیض ….
اللهم اسقنا الغیث
اگر انسان از چیزهایی که دلش میخاسته به دست آورد اما یه دست نیاورده قطع امید کند….
دعا مخزن اجابت است
اگر انسان با هر شیئی انس پیدا کند
مقام صلوات
از عارفی پرسیدند: چرا این قدر ذکر صلوات در منابع دینی ما تاکید شده، و برای آمرزش گناهان وسعت روزی، صحت و سلامتی، گشایش در کارها، صلوات تجویز کرده اند. سر و راز این ذکر چیست، فرمود: اگر به قرآن نگاه کنید، فقط و فقط یکجا در قرآن هست که خداوند انسان رو هم شان و هم درجه ی خودش می کند، یعنی از انسان می خواهد که به یاد کنار او و با هم در یک کاری مشارکت کند و این آیه است:«ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما؛ خدا و ملائکه اش دارند برای پیامبر صلوات می فرستند شما هم بیایید و همراهی کنید.
علت عظمت و بزرگی ذکر صلوات همین که انسان رو یک باره تا کنار خدا بالا می برد/
از زبان خوب استفاده کنیم مثل صلوات؛ «یعذب الله اللسان بعذاب به شیئا من الجوارح، فیقول ای رب عذبتنی بعذاب لم تعذب به شیئا، فیقال له خرجت منک کلمه فبلغت مشارق الارض و مغاربها، فسفک بها الدم الحرام و انتهب بها المال الحرام و انتهک بها الفرج الحرام، خداوند زبان را عذابی دهد که هیچ یک از اعضای دیگر را چنان عذابی ندهد.
زبان گوید؛ ای پروردگار، مرا عذابی دادی که هیچ چیز را چنان عذاب ندادی، در پاسخش گفته شود؛ سخنی از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونی به ناحق ریخته شد و مالی به غارت رفت و ناموسی هتک شد.(کافی، ج2، ص115، ح16)
عدالت خواهی و انقلابیگری با زیر پا گذاشتن اخلاق، انحراف از خط امام و رهبری است
در پوشیدن خطای دیگران، شب باش
نقش سردار سلیمانی در لغو همهپرسی کردستان
یک نماینده کرد اعلام کرد که با میانجیگری قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس پاسداران ایران مساله همه پرسی اقلیم کردستان خاتمه یافت.
امام صادق علیه السلام خطاب به خانمی فرمودند : وقتی به دیدار برادرت رفتی لباس های رنگارنگ و تحریک آمیز مکن .(کافی /ج 5/ص 526)
مادر حضرت رقیه
براساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، امّ اسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار میآید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتابها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی معرفی میکند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار میآید.
البته لازم به ذکر است که این مطلب از نظر تاریخنویسان معاصر پذیرفته نشده است؛ زیرا در منابع تاریخی آمده است که ایشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را 23 سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال 37 هـ .ق دانستهاند. از این جهت امکان ندارد، او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل است که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو مادر امام سجاد (علیه السلام) است.
قبل از اینکه بیان کنیم خار مغیلان با پاهای کوچک حضرت رقیه سلام الله علیها چه کرد به ذکر یک داستان درباره حضرت موسی می پردازیم که مرتبط با همین مطلب می باشد.
در کتب تاریخی چنین نقل کرده اند روزی حضرت موسی به همراه یوشع بن نون از سرزمین کربلا عبور می کرد که ناگهان بند نعلین (کفش) او باز هم گسیخت و خار داخل آن گردید و خون از پای آن حضرت جاری شد. حضرت موسی به پروردگار متعال عرض کرد: خدای من! از من چیزی سر زده که موجب و مستوجب این عقوبت شدم؟ خداوند به سوی او وحی فرستاد که: همانا در اینجا حسین کشته می شود و خون او ریخته می شود لذا خون تو به خاطر موافقت با خون او ریخته شد… (1)
به این نکته توجه کنید که حضرت موسی دارای قدرت جسمانی زیادی بود تا آنجا که با یک ضربه ی مُشت خود یکی از فرعونیان را از پا درآورد! که قرآن در این باره می فرماید: فوکزه موسی فقضی علیه (2)
حال این پیامبری که دارای این حد از قدرت است تا خار مغیلان به پای او می رود بلافاصله خداوند را صدا میزند ، پس شما قضاوت کنید که این خارهای بیابان با پاهای برهنه و کوچک حضرت رقیه سلام الله علیها چه کرد؟! وقتی لشکر عمر بن سعد ملعون به خیمه ها یورش برد و زنان و کودکان روی این خارها با شتاب می دویدند چه بر سر حضرت رقیه و حضرت سکینه و… آمد؟
آری کمی تامل و یک دنیا اشک.
منابع
1. بحارالأنوار: 44/244؛ عوالم العلوم: 17/ 103؛ أسرار الشهادات: 1، مقدمه هفتم؛ المنتخب للطریحی: 49؛ البکاء للحسین علیه السلام: 165.
2.القصص: 15.
عاطفه بی حد امام حسین علیه السلام نسبت به حضرت رقیه سلام الله علیها
امام و حجت خدا در صفات پسندیده از همه خلق بالاتر است. زیرا او حجت خداست. و یکی از این صفات پسندیده، عاطفه و محبت است. روایت ذیل در مورد حضرت سیدالشهداء علیه السلام بسی قابل توجه است:
روی عن سید الساجدین: انی کنت انظر قبل عروض الغشیة الی الی مقاتلة ابی فرایت شخصا من الکفار قد طعن ابی عبدالله علیه السلام بالرمح فلم یقتله ابی فلما انتقلت الامامة الی عرفت ان ذلک الرجل الکافر کان فی صلبه من یقول بولایتنا فحینئذ عرفت سر عدم قتل ابی الحسین علیه السلام ایاه مع التمکن من قتله الکافر اللعین.
امام زین العابدین علیه السلام می فرمایند: قبل از آنکه بی هوشی بر من عارض شود نگاه به میدان مقاتله پدرم می کردم پس دیدم مردی را که نیزه بر پهلوی پدرم زد و پدرم او را نکشت و چون امامت به من منتقل شد دانستم که در صلب این کافر مردی بود که قائل به ولایت ما می شود (شیعه می شود) پس در این هنگام راز خودداری پدرم حسین از قتل او را با اینکه توان کشتن آن کافر لعین را داشت دانستم.
سوال این جاست:
امامی که عاطفه و مهر و محبت او تا این حد است؛ که حاضر است زخم نیزه بر جان خویش بخرد و به خاطر شیعه ای که معلوم نیست تا چند سال دیگر بوجود آید؛ به کسی که به قصد قتل او به او نیزه می زند کاری ندارد؛ این امام عطوف، نسبت به دختر کوچک سه ساله خود چه مهر و عطوفتی را ابراز می کند؟ به خاطر دختری که از نسل خیر سلیل است؟!
او که به خاطر دوستش با دشمن چنین معامله می کند و چنین محبت می ورزد با دختر دردانه و نازدانه اش که نوه منوره حضرت خاتم الانبیا و حضرت صدیقه طاهره و مولا امیرالمومنین است چه مهری می ورزد؟!!! اینجاست که باید گفت: محبت و عاطفه امام در مورد حضرت رقیه سلام الله علیها بیش از حد تصور است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسرار الشهادة: ج2، ص626؛ تذکرة الشهداء ج2، ص111؛ معالی السبطین: ج2، ص29
گرچه آن طفل سه ساله تاب در پیکر نداشت
تاب سیلی داشت تاب دیدن آن سر نداشت
تا سرخونین بابا را در آغوشش گرفت
بر لب او لب نهاد و از لبش لب برنداشت
آنکس که ترا دید و نخندید چو گل
از جان و خرد تهیست مانند دهل
گبر ابدی باشد کو شاد نشد
از دعوت ذوالجلال و دیدار رسل مولوی
من محو خدایم و خدا آن منست
هر سوش مجوئید که در جان منست
سلطان منم و غلط نمایم بشما
گویم که کسی هست که سلطان منست مولوی
سامن؛ شهر پنهان شده زیرزمینی همدان
سامن؛ شهر پنهان شده زیرزمینی همدان
آثار غفلت از یاد خدا
آثار غفلت از یاد خدا
سلام این گل هاتقدیم شما عزیزان
التماس دعا
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
آنچه خدا نمی پرسد؟
آنچه خدا نمی پرسد؟
عدالت خواهی و انقلابیگری با زیر پا گذاشتن اخلاق، انحراف از خط امام و رهبری است
هر چیز که در جستن آنی، آنی
خوب، خوبی را کند جذب
ره آسمان درونست
مهر ماهی که باشی …
معنی …سکوتت رو خودت میفهمی…
کوه از سکوتت آب میشه ولی کسی نمیفهمه درونت چه خبره…
مهر ماهی که باشی گریه هات …
یا بی صداست یا بدون اشک!
بی عیب و نقص نیستن…
ولی هر چی هستن خودشونن!
بی کلک و بی نقاب…
مهر ماهی ها تحملشون خیلی زیاده! خیــــــــــــــلی!
به خاطر همینه که شاید ناراحتیشو نبینی ولی وقتی ناراحتیشو دیدی بدون که غمگین ترین آدم روی زمینه!
فقط یه مهرماهی میتونه هم منطقی باشه هم بمب احساس!
متولد مــاه مـــهـــر ست دیگر…
شاید همیشه سکوت کند ، اما…
اما حرفهایش را در نگاهش می ریزد…
دلتنگی، قسمتی از قلبش است…
و صبر ، تکه ای از روحش…
متولد مــاه مـــهـــر ست دیگر…
عواطف و احساساتش رو در خودش می ریزد…
چیزی به کسی نمیگوید…
دوست دارد وقت اشک ریختن تنها باشد…
متولد مــاه مـــهـــر ست دیگر فرمانروای احساسات…
مگر چشمی که برای……
عمه مرا رها کن
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند
جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
با شفقت و مهربان باش چونان خورشید
هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است.
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)
اعمال روز عید غدیر:
روز هیجدهم روز عید غدیر و عیدُاللّهِ الا کْبَرْ و عید آل محمّدعَلیهمُ السلام است و عظیم ترین اعیاد است و مبعوث نفرموده حق تعالى پیغمبرى را مگر آنکه عید کرده است این روز را و حرمت آن را دانسته است و نامش در آسمان روز عهد معهود است و نامش در زمین روز میثاق مَاءخوذ و جَمع َشهُود است و روایت است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که آیا مسلمانان را عیدى است غیر از جمعه و اضحى و فطر فرمود بلى عیدى است که از همه حرمتش بیشتر است.
راوى گفت کدام عید است فرمود که آن روزى است که نَصْبْ کرد حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله امیرالمؤ منین علیه السلام را به خلافت خود و فرمود :که هر که من مولى و آقاى اویم پس على مولى و آقا و پیشواى او است و آن روز هیجدهم ذى الحجّه است راوى گفت: که چه کار در آن روز باید کرد فرمود: که باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمدعَلیهمُ السلام را یاد کنید و بر ایشان صَلَوات بفرستید و وصیّت کرد رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله امیرالمؤ منین علیه السلام را که این روز را عید گرداند و هر پیغمبرى وصىّ خود را وصیّت مى کرد که این روز را عید گردانند و در حدیث ابن ابى نَصر بَزَنطى است از حضرت رضاعلیه السلام که فرمود اى پسر ابى نصر هر کجا که باشى سعى کن که روز غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام حاضر شوى بدرستى که خدا در این روز مى آمرزد از هر مرد مؤ من و زن مؤ من گناه شصت ساله ایشان را و در این روز آزاد مى کند از آتش جهنّم دو برابر آنچه آزاد کرده است در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر و یک درهم که در این روز به برادران مؤ من بدهى برابر است با هزار درهم که در اوقات دیگر بدهى و احسان کن در این روز به برادران مؤ من خود و شاد گردان هر مرد مؤ من و زن مؤ منه را به خدا قَسَم که اگر مردم فضیلت این روز را بدانند چنانکه باید هر آینه هر روز ده مرتبه ملائکه با ایشان مصافحه کنند و بالجمله تعظیم این روز شریف لازم و اعمال آن چند چیز است:
اوّل: روزه که کفّاره شصت سال گناه است و در خبریست که برابر است با روزه عمر دنیا و معادل است با صد حجّ و صد عمره
دوم: غسل
سوم: زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام و سزاوار است که انسان هر کجا باشد سعى کند خود را به قبر مطهر آن حضرت برساند و از براى آن جناب در این روز سه زیارت مخصوصه نقل شده که یکى از آنها زیارت معروفه به اَمینُالله است که از نزدیک و دور خوانده مى شود و آن از زیارات جامعه مطلقه است نیز و در باب زیارات بیاید انشاءالله تعالى
چهارم: بخواند تعویذى را که سیّد در اقبال از حضرت رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله روایت کرده
پنجم: دو رکعت نماز کند و به سجده رود و صد مرتبه شکر خدا کند پس سر از سجده بردارد و بخواند:
اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّ لَکَ الْحَمْدَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَاَنَّکَ
خدایا از تو درخواست کنم بدانکه از براى تو است ستایش یگانه اى که شریک ندارى و توئى
واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً اَحَدٌ وَاَنَّ
یکتاى یگانه اى بى نیاز که فرزندى ندارى و فرزند کسى نیستى و نیست برایت همتائى هیچکس و براستى
مُحَمّداً عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فى
محمد بنده و رسول تو است درودهاى تو بر او و آلش باد اى که هر روز در
شَاْنٍ کَما کانَ مِنْ شَاْنِکَ اَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ بِاَنْ جَعَلْتَنى مِنْ اَهْلِ
کارى هستى چنانچه از شاءن تو بود که بر من تفضل فرمودى به اینکه مرا از اهل
اِجابَتِکَ وَاَهْلِ دِینِکَ وَاَهْلِ دَعْوَتِکَ وَوَفَّقْتَنى لِذلِکَ فى مُبْتَدَءِ
اجابتت و از اهل دینت و اهل دعوتت قرار دادى و موفقم داشتى بدان در آغاز
خَلْقى تَفَضُّلاً مِنْکَ وَکَرَماً وَجُوداً ثُمَّ اَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً وَالْجُودَ
آفرینشم از روى تفضل و کرم و بخششت سپس دنبال آوردى این فضل را به فضلى دگر و این بخشش را
جُوداً وَالْکَرَمَ کَرَماً رَاْفَةً مِنْکَ وَرَحْمَةً اِلى اَنْ جَدَّدْتَ ذلِکَ الْعَهْدَ
به بخششى دگر و این کرم را به کرمى دگر که آن هم از روى مهر و رحمتت بود تا بدانجا که تازه کردى این عهد را
لى تَجْدیداً بَعْدَ تَجدیدِکَ خَلْقى وَکُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً ناسِیاً ساهِیاً
برایم از نو پس از تجدید آفرینشم در صورتى که من در فراموشى بودم و فراموشکارى و بى خبرى
غافِلاً فَاَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ بِاَنْ ذَکَّرْتَنى ذلِکَ وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ وَهَدَیْتَنى
و غفلت پس تو نعمتت را بر من تمام کردى به اینکه آن را به یادم انداختى و بدان بر من منت نهادى و بر آن راهنمائیم کردى
لَهُ فَلیَکُنْ مِنْ شَاْنِکَ یا اِلهى وَسَیِّدى وَمَولاىَ اَنْ تُتِمَّ لى ذلِکَ وَلا
پس همچنان باید از شاءن تو باشد اى معبود و آقا و مولاى من که تمام کنى برایم آن نعمت را و از
تَسْلُبَنیهِ حَتّى تَتَوَفّانى عَلى ذلِکَ وَاَنتَ عَنّى راضٍ فَاِنَّکَ اَحَقُّ
من سلب نفرمائى آن را تا هنگامى که بمیرانیم بر آن در حالى که تو از من خوشنود باشى که براستى تو سزاوارترین
المُنعِمینَ اَنْ تُتِمَّ نِعمَتَکَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاَجَبْنا داعِیَکَ
نعمت بخشانى که نعمتت را بر من به پایان رسانى خدایا شنیدیم و پیروى کردیم و خواننده ات را اجابت کردیم
بِمَنِّکَ فَلَکَ الْحَمْدُ غُفْرانَکَ رَبَّنا وَاِلَیکَ المَصیرُ امَنّا بِاللّهِ وَحدَهُ لا
به لطف تو پس از آن تو است حمد و آمرزشت را خواهانیم پروردگارا و به سوى تو است بازگشت ایمان داریم به خداى یگانه اى
شَریکَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَصَدَّقْنا وَاَجَبْنا
که شریک ندارد و به رسولش محمد صلى اللّه علیه و آله و تصدیق کردیم و اجابت کردیم
داعِىَ اللّهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسوُلَ فى مُوالاةِ مَوْ
وصیتنامه شهید محسن حججی را با هم میخوانیم:
حالا که دستهایم بسته است مینویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستادهام و ایستادهام رو به همه شما، روبه رفقا، رو به خانوادهام، روبه رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزادهای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمهگاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنهای و فرماندهام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمدهایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد.
آسمان اینجا شبیه هیچجا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیدهام یا آسمان بیابانهای سالهای خدمتم، اینجا بوی دود و خون میآید. کمکم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظههای آخر که حرامیان دورهام کردهاند میخواهم قصه بگویم و قصه که میگویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم میشود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانوادهاش پر میکند، اما حتما قصهام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید.
قصه کودکیام که با پدرم در روضههای مولا ابا عبدالله الحسین(ع) شرکت میکردم، قصه لرزش شانههای پدر و من که نمیدانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس میگفت و توصیه میکرد:
«پسرم دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ وقت تمامشدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود انشاالله روزی هم نوبت تو خواهد شد».
دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه میگفت تو را محسن نام گذاشتم به یاد محسن سقط شده خانم حضرت زهرا(س). مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچههای بزرگی بهرویم باز شد اما نمیدانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید.
بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادر جان حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم…. نکند لحظهای شک کنی به رضایتت که من شفاعت کنندهات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا (س) سرم را بدست بگیر و سرفراز باش چون اموهب.
مادر یادت هست سالهای کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس میکردم گمشدهای دارم و اینقدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 و اوج جوانی مسیری را برایم روشن کردند و آن مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در موسسهای تربیتی فرهنگی به همین نام بود.
همان سالها بود که مسیر زندگیم را پیدا کردم و حاج احمد کاظمی شد الگوی زندگی و یار لحظه لحظه زندگی من، خیلی زود حاج احمد دستم را گرفت و با شرکت در اردوهای جهادی، هیئت، کار فرهنگی و مطالعه و کتابخوانی رشد کردم. انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صد ساله را بهسرعت پیمودم. سربازی و خدمت در مناطقی دور افتاده را انتخاب کردم و تو مادر ببخش که آن روزها مثل همیشه چقدر نگرانم بودی.
و ازدواج که آرزوی شما بود. با دختری که به واسطه شهدا با او آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاکدامنش نصیبم کرده است. همنام حضرت زهرا(س) و از خانوادهای که بهشرط اینکه بهدلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند خوب و با ایمانی باشم دختر مومن و پاکدامنشان را با مهریهای ساده به عقدم در آوردند و من هم تنها خواستهام از ایشان مهیاکردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود و با کمکِ هم، زندگی مهدوی را تشکیل دادیم. خانوادهای که در روزهای نبودنم و جهادم همسر و فرزندم را در سایه محبتشان گرفتند و من دلم قرص بود که همسر و فرزندم جز غم دوری و دلتنگی غمی نداشته باشند. همین جا بود که احساس کردم یکی از راههای رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد.
و همسرم و همسرم… میدانم و میبینم دست حضرت زینب (س) که قلب آشوبت را آرام میکند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمیآورد برایم، بلکه مطمئنم میکند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به اقتدای پدر سربازی کند.
حالا انگار سبکتر از همیشهام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که میآید، بوی مجلس هیئت موسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین بخیر که گفت موسسه خون میخواهد و این قطرهها که بر خنجر میغلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیبالخضیب شدنم را هموار کرد.
خدالتریب شدنم را از مسجد فاطمه الزهرای دورک شروع کردم و به خاک آلودم تمام جسمم را تا برای مردمی که عاشق مولایند مسجد بسازیم. روی زمینی نیستم که میبینید، ملائک صف به صفند کاش همه چیز واقعی بود درد پهلویم کاش ساکت نمیشد و حالا منتظر روضه قتلگاهم، حتما سخت است برایتان خواندن ولی برای من نور سید و سالار شهیدان دشت را روشن کرده است.
اینجا رضا برضاک را میخواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم را بین دو انگشت فشردند و من مولای بیسر را میبینم که هم دوش زینب آمدهاند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم. حرامیان در شعلههای شرارت میسوزند و من بدن بیپیکرم را میگذارم برای گمنامی برای خاک زمین.
هر کسی دنبال خبر میگرده
بهش بگید عشق داره برمیگرده
سلام دوستان براتون نحوه استفاده از نرم افزار آفیس 2016 رو بارگذاری می کنم امیدوارم مفید واقع شود.
من درد تو را آسان از دست ندهم
بیمحبت مگذران عمر خویش را
بهترین دوست خداست
اگر زمانی در دلت نسبت به شخصی احساس نفرت کردی و تصمیم به تلافی گرفتی
بهترین راه تلافی این است که سعی کنی شبیه به او نباشی
چه کسی می داند؟
پنجره را باز کردم
نفس بیاید
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
☘رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
? شش چیز در شش چیز غریب است:
❶ مسجد غریب است در بین مردمی که در آن نماز نمی خوانند
❷ کتاب خدا غریب است در خانه مردمی که از آن تلاوت نکنند
❸ آیات قرآن غریب است در سینه شخص فاسق
❹ زن مسلمان غریب است در دست مردی فاسق ظالم بد اخلاق
❺ مرد مسلمان نیکوکاری که در دست زن فرومایه ای که بد اخلاق است غریب می باشد
❻ عالم غریب است در میان مردمی که سخنش را نشوند ، همانا خداوند متعال در روز قیامت به آنها نظر رحمت نکند
? مواعظ العددیه ص291
بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی بزرگ استاد را کشتند
شهادت امام صادق(ع) تسلیت باد
شهادت امام
جعفرصادق(ع)مردآسمانی مدینه
چشمه جود وسخاوت
کوه حلم وبردباری
تجسم اخلاص وصبرو
دریای عمیق علوم
برپیروان راستین
آن حضرت تسلیت
پیامبر اکرم(ص)
انه اذا قال المعلم للصبی قل بسم الله الرحمن الرحیم فقال الصبی بسم الله الرحمن الرحیم کتب الله براءة للصبی و براءة لابویه و براءة للمعلم
وقتی معلم به کودک بگوید؛ بگو بسم الله الرحمن الرحیم و کودک آن را تکرار کند خداوند برای کودک و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت. (بحارالانوار، ج89، ص257)
امام سجاد(ع)
راضی بودن به سخت ترین مقدرات الهی از عالیترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود. (مستدرک الوسایل، ج2،ص413، حدیث 16)
پیامبر اکرم(ص)
اجودکم من بعدی رجل علم علما فنشر علمه
بخشنده ترین شما پس از من، کسی است که دانشی بیاموزد آنگاه دانش خود را بپراکند(میزان الحکمه)
از پیرمرد دانایی پرسیدند:
تا بهشت چقدر راه است؟
گفت یک قدم
گفتند: چطور؟
گفت: یک پایتان را که روی نفس شیطانی بگذارید
پای دیگرتان دربهشت است!
امام صادق-علیه السلام- در روز جمعه عملی برتر از صلوات بر محمد و خاندان او -علیهم السلام- نیست(الخصال، ص394)
شیخ طوسی فرموده که ساعت استجابت دعا، ساعت آخر روز جمعه است تا غروب آفتاب و سزاوار است که دعا در آن ساعت، بسیار بکند و روایت شده که ساعت استجابت آن وقتی است که فرو رود نصف قرص خورشید و نصف دیگرش غروب نکرده باشد و حضرت فاطمه سلام الله علیها در ان وقت دعا می کرد، پس مستحب است دعا در آن وقت
بارالهاکه امیدم می دهی
به آیت فجر نویدم می دهی
تو که به تار رحمتی بر در غار
به حکمتی ایوبت می کنی بیمار
یا که به خالی نقش برلب یار
می دهی به نامش صدنقش ونگار
کی می آید آن مرد اسب سوار
به مسیحای نفسش خفتگان بیدار
هر جمعه که از نو می آید
دلم نغمه ی او می سراید
این جمعه رفت و یار نیامد
خاتم شبهای تارنیامد
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان ، ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم، خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم . . .
ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان
ولادت حضرت علی(ع) مبارک
یک نگاهت به من آموخت
که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از
حنجره ها می فهمند
نخستین شهید مدافع حرم همدانی در سال 96؛ روز گذشته در حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و بار دیگر دارالمومنین و دارالمجاهدین همدان با تقدیم این شهید سرافراز شد.
شهید «حسین معزغلامی» متولد روستای شورین همدان و از نیروهای سپاه قدس است که سالها در شهر تهران سکونت داشته است که روز گذشته در مبارزه با تکفیریان در سوریه به شهادت رسید.
الهی! «دعا» به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.
لیله الرغائب است و اگر دلتان با خداست ما را بی نصیب از دعا نکنید
سـر بر شـانه خـــــــدا بـگذار تا قصه عـشـــق را چنان زیــبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
قصه عشق انسان بودن ماست
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ست
می نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست
مسکینی دیدم با کفش پاره شکر می کرد خدا را !
گفتم که کفش پاره شکر خدا ندارد؟!
گفتا یکی شکر می کرد ، دیدم که پا ندارد …
باور کن …
در تقدیر هر انسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص …
یک اتفاق خاص …
یا یک موهبت خاص …
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش، بدون ذره ای تردید!
تا از تو جدا شده ست آغوش مــرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نه ای
از بهر خـدا مکن فراموش مرا مولوی
هر وقت غصه دار شدید ، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات
از زنده ها و مرده ها
و آن هایی که بعداً خواهند آمد ، استغفار کنید .
غصه دار که می شوید ، گویا بدنتان چین می خورد و
استغفار که می کنید ، این چین ها باز می شود .
” حاج اسماعیل دولابی “
آقا اجازه ! دلزده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته ازاین ازدحام شهر
آقا اجازه! دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق من صفِ آخرنشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمیدهد
اینجا کسی برای تو برپا نمیدهد
آقا اجازه ! بغض گرفتـه گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
***
یادمان باشد اگر تنـگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه تنهاست از او یاد کنیم
فـقـر ، چـیـزے را نـداشـتـن اسـت
ولـﮯ آن چـیـز پـول نـیـسـت . . . غـذا و طـلا نـیـسـت
فـقـر گـرسـنـگـﮯ نـیـسـت
فـقـر عـریـانـﮯ هـم نـیـسـت
فـقـر هـمـان ” گـرد و خـاکـﮯ ” اسـت
کـﮧ روے ” کـتـاب آسـمـانـﮯ ” مـان در قـفـسـﮧے کـتـاب مـﮯ نـشـیـنـد
محمد آل احمد/از همه خوبان سرآمد
عزیز زهرا و حیدر/امام ِ باقر خوش آمد
آینه ی تجلّی حُسن خدا/طلعت او،شمس ولا،نور هُدی
او ولیّ حیّ سبحان/نورچشم عالمینه
پسر حضرت زهرا/نوه ی امام حسینه
مددی حضرت باقر…
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من
آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینه ی سیمای من
فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من
رسول اکرم (ص) فرموده اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت به پایه آن نمی رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .»
شخصی به نام سجاد ، خدمت پیشوای ششم، حضرت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: برای ماه رجب به من دعایی یاد بدهید که خداوند متعال مرا به آن نفع ببخشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعا را هر روز از ماه رجب بعد از نمازهای یومیه بخوان:
” یا من ارجوه لکل خیر. و آمن سخطه عند کل شر. یا من یعطی الکثیر بالقلیل، یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه. اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدنیا و جمیع خیرالاخره واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرالدنیا و شرالاخرة. فانه غیر منقوص ما اعطیت. و زدنی من فضلک یا کریم، یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء والجود یا ذا المن و الطول، حرم شیبتی علی النار.”
خدایا ارزویم بزرگ و دلم کوچک است
خدایا من در این شب …..
امشب شب آرزوهاست
شب پراز ستاره خواستن
شب پراز امید
امید به رسیدن
امشب هرکسی از خدا چیزی میخواهد
منتظری لحظه انتظار را بهانه کرده است
عاشقی امید به عشقش بسته است
مادری فرزندش را دعا میکند
وشاید فرزندی پدر مادرش را
امشب شب شیرین آرزوهاست
میگویند امشب هرچه آرزو کنی برآورده میشود
من هم آرزو میکنم
آرزو میکنم
شاید امشب کسی هم در آرزوهای خودش آرزوهای مرا بخواهد
شب آرزوهاست آرزوهایتان آرزویم.
یادمه بچه که بودم
میگفتن
قاصدک که بیاد
خبرای خوب میاره
امیدوارم
قاصدک زندگیتون
در این روزهای آخر سال
کلی خبرهای
خوب و عالی
واستون بیاره
سلام
لحظه هاتون شاد
همین که تو می دانی
“دوستت دارم”
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را دنیـا…….
اگر کسی را یافتی که در
لبخندت
غمت را دید
در سکوتت حرفهایت را شنید
و در خشمت محبت را فهمید
بدان او بهترین دارایی زندگی توست
بهار در راهست !
ای دوست،
رخت بربند دل را-
از خاطرات کهنه شده ،
از زخم های نم کشیده و سرد-
در لحظه های واپسین سال
قایق واژگون زندگانی-
در دریای ذهن را،
چه سود به یاد اوردن،
رهایش کن!
برخیز !
دورکن پیچک های تنیده ی غم را !
بگذار شکوفه باشد؛
خود را بیاب
و
بهار جدید را!
و ماهی ها
همیشه ماهی قرمز کوچک نیستند!
گاهی همین آدم هایِ معمولی ساکت آرامند
توی تنگ آبیِ دوست داشتنهایشان
حواستان باشد
دستتان نخورد، تُنگشان نشکند!
نفس های آخرشان را میکشند،می میرند..
دارم چشمهایم را
چراغانی می کنم
با این بهار بیا…
نگذار این همه آغوش را
انتظار پر کند …!